در اين پست از سايت old music آهنگ یاور همیشه مومن از داریوش اقبالی را آماده کرديم که در ادامه مطلب ميتوانيد متن آهنگ ، عکسي از خواننده و فايل mp3 آن را در يک فايل زيپ دانلود کنيد.
بدون شک اين آهنگ از ماندگارهاي تاريخ موسيقي ايران است و براي همين هم تعبيرهايي زيادي از اين آهنگ و داستان آن شده است. و ما اينجا سه تعبير از اين آهنگ را براي شما ميآوريم:
تعبیر اول :
يک پسر و يک دختر بودند که عاشقانه يک ديگر را دوست داشتند و عشقشون بينظير بود و قصد ازدواج داشتند تا اينکه مشکلي براي خانواده دختره ايجاد شد و تصميم گرفتند از اون شهر برن با قطار و دختره هم مجبور شده بود تا اون پسرو ترک کنه.تا اينکه روز رفتنشون فرا رسيد و اون پسر هم به زيارت عشقش امده بود و نامه اي با خود به همراه داشت که تحويل دختره بده.وقت رفتن شد و پسر نامه رو به دختر داد و قطار بوقي زد و به راه افتاد پس از چند ثانيه قطار ترمزي کرد و ايستاد و همه مونده بودن چي شده و چه اتفاقي افتاده تا اينکه همه پياده شدن و ديدند که پسري خودشو جلوي قطار انداخته و خود کشي کرده به خاطر دختره. مدتي گذشت و دختر اين نامه را به داريوش داد و اين داستان رو براي داريوش تعريف کرد و داريوش هم اين ترانه رو براي ان دو جوان خوند.و اگه دقت کرده باشيد اخر ترانه ياور هميشه مومن صداي بوق قطار مياد.
تعبير دوم :
يه دختر و پسري(فرهاد و ميترا) عاشق همديگر بودند.يه روز فرهاد مجبور ميشه براي ادامه تحصيل به خارج از کشور سفر کنه.به ميترا ميگه منتظرم بمونه برميگردم و سفر ميکنه به اروپا.در اونجا با پسري ايراني(علي) دوست و همکلاس ميشه زمان برگشت به دوستش ادرس ميترا رو ميده و ميگه بهش بگو يه ماه ديگه برميگردم دوست او برميگرده و به پيش دختره ميره ولي در کمال نامردي به اون ميگه که فرهاد با يه خارجي عروسي کرده و ديگه بر نمي گرده ميترا هم ناراحت ميشه و.... علي به او پيشنهاد ازدواج ميده و دختر هم که حال روحي خوشي نداشته قبول ميکنه.پسره (فرهاد) از اروپا بر ميگرده و پرس و جو کنان ميفهمه که دختر با همون دوستش عروسي کرده.دختره و پسره (علي وميترا) بعد از ازدواج با قطار قصد رفتن به ماه عسل دارن.پسره(فرهاد) ميفهمه به راه اهن ميره و يک نامه در اتاق (کوپه) انها ميندازه.و خودش رو به زير قطار پرت ميکنه.دختره نامه رو که باز ميکنه شعر ياور هميشه رو ميبينه.اگر دقت کرده باشيد اخر اهنگ ياور هميشه مومن صداي سوت قطار مياد .......
تعبير سوم :
يه دختري عاشق داريوش بوده و از اونطرف دوست داريوش (که اسمش ياور بود) عاشق همين دختره اي بود که عاشق داريوش بود و براي اينکه نميخواست مزاحم اونا بشه خودشو ميندازه زير قطار و خودکشي ميکنه. و داريوش هم اين آهنگ را براي دوستش ياور ميخونه ...
و اما واقعيت ماجرا از زبان خود داريوش :
این شعر توسط ایرج جنتی عطایی در زندان گفته شده و من این اجازه رو به شنونده هام میدم که خودشون اونجوری که دوست دارن برداشت کنن.یکی برای مادرش.پدرش و یا دوست دختر یا دوست پسرش و ... هرکی هرجوری که دوست داره ولی اصل این شعر حالت عرفانی داشته که ایرج جنتی عطایی در تنهایی زندان سروده